سخن عشق
در خانه نشسته ام در انتظار ستاره
که شاید صدای نفسشاز ابرها به خانه ام فرود اید.
وشاید این دل ساده من
باورمی کند تمام رویاهای شیرینم را.
در اغوش میگیرم باورهایم را
همانی که نیازش به نیاز او نزدیک است .
در خانه نشسته ام و تشنه یک جرعه اب
نه ابی که در خانه هر کسی است ابی که از دستان ستاره من هدیه می اید.
اخ سوختم
سوختم
از بس حواسم به حرف زدن با ستاره بود یادم از داغی چای رفته بود. یه اف 5 دقیق ای می گیرم تا کمی بهتر شوم .
حالا بهتر شد
فدای یه تار موی ستاره ........
دو باره شروع میکنم با افکارم بازی رویاهایم را
در اغوش ستاره خود را می یابم
و شیرینی طپش قلبش را حس میکنم .
این اهنگ زندگی من است قبل از تپیدن قلب او....
سراسر عشق. سراسر مهر. مالامال از محبت رضا
راضیم به رضای خدا
به صفحه کامپیوترم می نگرم
قلبم صدایم میزند.
هان ای عاشق شیدا دل
تو چگونه می توانی مرا روی کاغذی از تبار درختان بنویسی
هان ای مجنون رویاهای با ستاره بودن
چگونه حرفهایت را روان میسازی
فقط بنویس
دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم
شاید این گوشه ای از حرفهای من باشد که فقط ستاره می فهمد این دوست داشتن را
پس فقط
دوس------------------------------------------------------ تت دارم
با من بمان